رضا انصاری

سیاست نگاه به شرق در سال های اخیر تبدیل به یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی کشور شده است . با این حال برای بسیاری هنوز این سوال مطرح است که چرا چین؟ و مثلا چرا ژاپن نه؟ پاسخ به این سوال نیازمند بیان واقعیت عینی صحنه سیاست بین الملل است که در این یادداشت بیشتر سعی داریم تا به آن بپردازیم.
دانشمندان روابط بین الملل معتقدند نظام بین الملل فعلی بر اساس اصل آنارشی یا فقدان قدرت مرکزی اداره می شود. ما عموماً آنارشی را به وضعیت هرج و مرج و بی نظمی اطلاق می کنیم که پر بی‌راه نیست. اما در ادبیات روابط بین الملل آنارشی به وضعیتی گفته می شود که هر کشوری بر اساس اصل خودیاری به دنبال تامین منافع خود است. کشورها در نظام بین الملل دوست یا دشمن دائمی ندارند، آن ها تنها منافعی دارند که برای رسیدن به آن منافع با دیگر دولت ها متحد و یا متخاصم می شوند.
ایران نیز کشوری در چارچوب دولت – ملت است. یعنی دولتی برآمده از ملت که خواست های آن ملت را نمایندگی می کند. منافع ملی دولت ایران همان منافع ملت ایران است و ارزش های دولت ایران در واقع همان ارزش های ملت ایران هستند. ارزش های ملت ایران در سه دسته قابل بیان هستند؛ ارزش های اسلامی، ارزش های ایرانی و ارزش های انقلابی. دولت ایران به نمایندگی از ملت ایران وظیفه دارد تا پاسدار این ارزش ها باشد.
این ارزش ها اما ماهیتی خنثی ندارند. زیرا دیگر دولت ها نیز برای خود ارزش هایی دارند که تلاش می کنند تا آن ارزش ها را حفظ کنند. البته ناگفته نماند که ارزش هایی که دولت ممکن است لزوماً برآمده از ارزش های یک ملت نباشد. ممکن است ارزش های یک قوم، یک قبیله و یا حتی یک خانواده تبدیل به ارزش های یک دولت شوند. اما هر چه باشد یک دولت، خود را پاسدار ارزش هایی می داند.
جمهوری اسلامی ایران بنابر ارزش هایی که برآمده از انقلاب اسلامی هستند از همان ابتدا در سیاست خارجی خود رویکردی را اتخاذ کرد. رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نفی سلطه گری و نفی سلطه پذیری بود. یعنی نه به ملتی ظلم می کنیم و نه اجازه می دهیم به ملت مان ظلم کنند. این سیاست با رویکرد برخی کشورها همچون ایالات متحده آمریکا سازگار نیست. در نتیجه میان دو کشور تنش وجود دارد. آمریکا برای نشان دادن قدرت خود به کشور رقیب، ابتدا دست به اقدام نظامی می زند. اگر به هر دلیلی نتواند علیه آن کشور اقدام نظامی انجام دهد به سراغ اهرم دوم یعنی تحریم اقتصادی می رود. ایران سال هاست ذیل تحریم های آمریکا قرار دارد.
آمریکا به این دلیل که پس از جنگ جهانی دوم همواره در جایگاه هژمونی نقش آفرینی کرده است به راحتی نخواهد پذیرفت که ایران بخواهد در مقابل او ایستادگی کند. هر چند در بازه ای از دوره ها برخی از سیاسیون جمهوری اسلامی ایران، خواهان رابطه با آمریکا بوده اند، اما تجربه تاریخی نشان داد که آمریکا حتی به دولت ها و افرادی که خواهان بهبود روابط هستند نیز احترام نمی گذارد و دست از خوی استکباری خود برنمی دارد.
یکی از راه های مقابله با تحریم ها و فشارهای آمریکا، همکاری با کشورهایی است که قدرتی نزدیک به قدرت آمریکا داشته باشند و اراده همکاری با ایران را نیز داشته باشند. طبیعتاً کشورهای زیادی نیستند که این توان را داشته باشند تا در مقابل تهدید آمریکا ایستادگی کنند. زیرا مقابل آمریکا ایستادن نیازمند سرمایه های داخلی اعم از مادی و معنوی است. با این توصیفات، چین یکی از اصلی ترین گزینه هایی است که می تواند در روزهای تحریم شریک ایران باشد.
در خصوص اینکه چین چه خصوصیات و ویژگی هایی دارد که می تواند در این نقش قرار بگیرد، سخن فراوان است. اما نکته ای که در اینجا به یافتن سوال اولیه ما کمک می کند آن است که: همراهی با ایران برای چین منافعی دارد، که عدم همراهی با ایران آن منافع را ندارد. حتماً از این پاسخ می توانید پاسخ سوال «چرا ژاپن نه؟ » را هم بیابید. سیاستمداران ژاپنی اینطور فکر می کنند که همراهی با آمریکا برای‌شان منافع بیشتری دارد تا ایستادن در مقابل آن و کار نکردن با ایران برای آن ها ضرر کمتری دارد تا کار کردن با ایرانِ تحت تحریم.
چین به خاطر ظرفیت داخلی خود و به خاطر گستردگی تعاملات اقتصادی اش با جهان، در وضعیتی قرار دارد که آمریکا به راحتی نمی تواند او را در سه کنج گیر آورده و خواست خود را به او تحمیل کند. اما ژاپن که بخش عمده ای از امنیت خود را مدیون نیروهای آمریکایی و تسلیهات آمریکایی است، نگران است که در صورت عدم حمایت آمریکا چگونه با تهدیدهای پیش روی خود مقابله خواهد کرد.
چین شریک ایران است، زیرا هر دو طرف احساس می کنند همکاری برایشان به صرفه تر از عدم همکاری است. ژاپن یا کره جنوبی با ایران همکاری نمی کنند، زیرا همکاری با ایران برای آن ها پرهزینه تر از همکاری است. در وضعیت موجود آنچه منافع ملی ما را تامین می کند همکاری با کشوری است که توان ایستادگی مقابل زورگویی های آمریکا را داشته باشد.

نویسنده: رضا انصاری