چهارشنبه مورخ ۲۳ مهرماه از ساعت ۱۳ تا ۱۴:۳۰ در مرکز راهبری برهان در پلائین دومین جلسه #هم_اندیشی_برهان به صورت حضوری شد.
دستور جلسه: مباحثه روی مدل راهبری برهان
سوال محوری جلسه: میزان و مدل پیگیری در عرصه تحقق چگونه میباشد؟ (ناظر به گروهی حوزوی)
نقش طلبه با نقش یک دانشجو چه تفاوتی دارد؟ نسبت این دو با هم چگونه میباشد؟
نسبت کار علمی و کار عملی در تقسیم وقت یک طلبه چگونه باید باشد؟
یک گروه طلبگی تا چه میزان برای تحقق و اجراء باید پیش برود؟
در ابتدای جلسه حدود ۲۰ دقیقه حجت الاسلام قزل ایاق از گروه خانواده، پاسخ خود را ارائه میدهد و سپس به مباحثه روی آن پرداخته میشود.
بازتاب مکتوب اولین جلسه مباحثه مدل راهبری برهان
سوال محوری جلسه: #میزان و #مدل پیگیری در عرصه تحقق چگونه میباشد؟(ناظر به گروهی حوزوی)
نقش طلبه با نقش یک دانشجو چه تفاوتی دارد؟ دانشجو و طلبه در چه نسبتی با یکدیگر و چگونه برای اقامه باید همکاری کنند؟
نسبت کار علمی و کار عملی در تقسیم وقت یک طلبه چگونه باید باشد؟
یک گروه طلبگی تا چه مرحله ای برای تحقق و اجراء باید پیش برود؟
در پاسخ به پرسش فوق، دو دیدگاه در جلسه بیان شد.
۱٫ ورود جدی به عرصه تحقق
دیدگاه اول(گروه خانواده با تمرکز بر فرائض قرآنی طلاق) معتقد است که یک گروه حوزوی ضرورت دارد به عرصه تحقق وارد شود و نباید صرفا کارویژه خود را نظریه پردازی بداند و معتقد است برای پیاده شدن ایده دینی به صورت کامل و صحیح، لازم است از سمت همان گروه حوزوی سرپرستی و مدیریت و حتی اگر لازم شود اجرا شود.
۲٫ کارویژه گروه حوزوی: استخراج نظامات دینی و نظریه پردازی
دیدگاه دوم(گروه فقه راهبردی با تمرکز بر بحث فرزندآوری) هم ورود گروه حوزوی به عرصه تحقق را لازم میداند و غایت کار حوزوی را تحقق معارف می داند اما تاکید *کار ویژه گروه حوزوی را استخراج نظامات دینی و نظریه پردازی* میدانند. لذا در میزان پیش روی در عرصه تحقق با دیدگاه اول اختلافاتی دارند.
(این دیدگاه به صورت کامل در جلسه اول مطرح نشد و در جلسه بعدی زوایای مختلف آن ارائه میشود.)
استدلالات دیدگاه اول(گروه خانواده)
یک) ورود به صحنه تحقق جزئی از فرآیند نظریه پردازی:
دیدگاه اول معتقد است که به فرض که شأن طلبگی را نظریه پردازی بدانیم اما همان نظریه پردازی و کار تولید علم هم بدون ورود به عرصه تحقق به صورت واقعی و کارآمد محقق نمیشود. در واقع این دیدگاه معتقد است که *کلان مسئله انقلاب اسلامی، ترابط علم و عمل* و به صحنه آوردن علم و بازخوردگیری از عملیات در صحنه علمی میباشد و تولید مدل مطلوب علم تا عمل از ضروریات کار حوزوی است.
دو) مدل محکوم به شکست پیوستار نیروی انسانی از علم تا عمل:
همچنین تجربه نشان داده است که مدیران در صحنه با تولیدات علمی ما ارتباطی برقرار نمیکنند و اگر هم ایده های دینی را فهم و تصدیق کنند، دغدغه و عزم لازم برای تحقق ایده های دینی ما را ندارند. لذا همیشه ایده های دینی ما، در بهترین شرایط، در کتابخانه اتاق کار مدیران اجرایی قرار میگیرد. در واقع این تفکر که ما گمان کنیم فردی در قم کارش صرفا تولیدات علم دینی باشد و فردی دیگر هم در تهران در حال اجرای آن تولیدات دینی، محکوم به شکست می باشد. مثال های واضحش را میتوان در اساتید نزدیک خودمان هم بررسی و تحلیل کنیم. تصور اینکه تا چه میزان استاد عزیزمان محمد قمی در سازمان تبلیغات مبتنی بر تولیدات علمی اساتید قم نظیر استاد فلاح و یا استاد یزدان پناه عمل میکند یا میتواند عمل کند، خود تصدیق نکته بالاست.
سه) ایده گروه محوری:
تفکیک علم و عمل از یکدیگر اشتباه است و نمیتوان رابطه این دو را با هم قطع نمود بلکه مدل مطلوب برای حل معضل ترابط علم و عمل، حرکت به سمت «تشکیل گروه» با توان مندی های متفاوت از نیروی انسانی است، انسان هایی از جنس کار علمی تا کار عملی که در نهایت این گروه باید به مثابه یک انسان واحد شود. اعضای این گروه نباید فقط طلبه ها باشند بلکه باید متناسب با موضوع، دانشجویانی متخصص و دغدغه مند نسبت به دین به گروه اضافه شوند و کم کم در این فضا رشد نمایند و با ادبیات دین همراه و مأنوس شود. طبیعتا شکل گیری این گروه وقت گذاری و هزینه دهی زیادی در پی خواهد داشت و اصلا کار ساده ای نمیباشد.
*بیانات فوق بخشی از استدلالات دیدگاه اول بود که بیشتر جلسه به آن اختصاص داده شد.*
استدلالات دیدگاه دوم(گروه فقه راهبردی)
بخش اول: تصویر دوره خارج
در ابتدای جلسه، گروه فقه راهبردی تصویر کلی خود را از مدل مطلوب تحصیل طلبه در دوره خارج ارائه نمود که از عناصر مهم آن میتوان به «تلاش برای کسب جامعیت» و «دید راهبردی» اشاره نمود.
در واقع برای درس خارج، دو دوره در نظر گرفته شده است که در ۳،۴ سال اول تمرکز بر کسب جامعیت در ابعاد گوناگون علمی شامل فقه، اصول، علوم عقلی، قرآن، روایت میباشد. همچنین در عرض مباحث علمی پیگیری «دغدغه محیط» که ارتباط حداقلی با عمل را تامین می کند را به برنامه اضافه شده است. ارتباط با دانشگاه دفاع ملی و شورای نگهبان و کلاس های قانون نویسی و سند نویسی و اسناد بالادستی و… در راستای فهم محیط به برنامه این گروه اضافه شده است.
این گروه معتقد است که این دوره(کسب جامعیت) هیچ وقت کاملاً تمام نمی شود ولی کم کم دارند کمرنگش می کنند و عملاً وارد دور بعد شده میشوند.
این دیدگاه، دوره دوم درس خارج را به مدت مثلا حدود ۵ سال به «حل مسئله» اختصاص میدهد. به جای انتخاب بسیط اقتصاد، مسئله حوزه اقتصاد را پیدا می کند. به جای تخصص حوزه فلان، مسئله حوزه فلان، هدف می شود. در این چند سال این دیدگاه روی چند مسئله تمرکز میکند تا هم با روش حل مسئله آشنا شود و هم در شناسایی مسائل، عمیق تر میشود.
این دیدگاه معتقد است بعد از این دوره، به نقطه ای می رسد که هم می داند کجا را می خواهد تکان بدهد و هم به صورت نسبتاً جامع وجهه اثباتی دارد. راهبرد این دیدگاه این است که در انتها، «کنار قدرت» یا حتی «درون قدرت» یک هسته ایجاد می کند که هم جایگاه ثبوتی و هم جایگاه اثباتی داشته باشد و بتواند اساسی ترین مسائل نظام را پیش ببرد.
پس ویژگی شاخص دیدگاه دوم در درس خارج عبارت است از: ۱- تعریف دوره ای تحت عنوان دوره جامعیت ۲- رشد خودشان هدف اصلی است و به تبع آن پروژه هایی انتخاب میشوند و لزوما تا نقطه اجرا و اقامه این پروژه ها پیش نمیروند. تا اینکه هسته ای سخت ایجاد شود و بتواند کار ویژه خود را شناسایی کند و روی آن متمرکز شود.
بخش دوم: بیان دیدگاه در خصوص مساله محوری
با توجه به ابهام موجود در فضای کاری، کاملا اقتضایی پیش میرویم و به همین خاطر فعلا زمان های محدود ۴ ساله را انتخاب کرده ایم تا فضا وضوحش بیشتر شود. تصویرمان این است که احتمال زیاد چیزی از جنس اندیشکده خواهیم شد. حتی آقا هم راه حل دارد اما خیلی وقت ها عمل به آن عمل نمی شود. ما هم وظیفه ی ذاتی خودمان را پاسخ دادن به مسائل انقلاب میدانیم و حتی الامکان برای تحقق آن هم تلاش میکنیم.
با توجه به زمان بر بودن حل حتی یک مسئله جزئی، ما یک نقطه پایانی برای حل مسئله در نظر گرفته ایم مثلا سه سال و بعد از آن سراغ مسئله دیگر میرویم. در واقع غرض ما از بررسی مسائل مختلف رسیدن به کلان مسئله است که موجب تغییر اساسی در نظم اجتماعی میشود. در واقع ما برای شناسایی گلوگاه های اساسی سیستم، روی مسائل گوناگون به صورت محدود وقت میگذاریم.